سلامــــــــ به " قصر رمان " خوش بیامدید.
این هم آدرس دیگه سایتمــــــــــون تو بلاگفا هستش
ghasreromanha.blogfa.com
نویسنده فعال هم می پذیرمـــــــــــــــ
دوست جونیامـــ اگه می خواید نویسنده بشید قوانین رو بخونید
-نهههه! من نمیخوام! صدای جیغم کل محل برداشت. دویدم سمت اتاقم. مادرم پشت سرم اومد.
- دخترم قربونت برم! دیگه نذاشتم ادامه بده با تمام توانم در کوبیدم. تا اونجایی که می تونستم زار زدم.
- لعنت به همتون! لعنت.. مامانم اومد پشت در.
- دخترم به خدا اگه مجبور نبودم این کارو نمی کردم. صحبت یه میلیون دو میلیون نیست که! بیست میلیون. تمام زندیگمم بفروشم صدتومنم نمیشه!
- به من چه؟ من ازدواج نمی کنم!
- عزیزم. فدات بشم می دونی که اگه دست من بود اصلا نمیذاشتم این اتفاق بیفته. تو قرار نیست که تا اخر عمر زن این پسره باشی که به محض جور کردن پول طلاقتو ازش می گیرم. به جون سوگند به اون قران کریم قسمت می دم.
–اسم خواهرمو نیار!اصلااگه جور نشد چی؟ هان؟
- خدا شاهده که اگه نتونم جورش کنم هاجیه نیستم. در ضمن در دو صورت می تونی ازش جدا شی یا من برم زندان یا پولو جور کنم. خدارو خوشت میاد من برم زندان وتو تنها تو این جامعه گرگ صفت بمونی؟ یادت نیست چه بلایی سر خواهرت اوردن؟ بعد از مرگ بابات این همه بلا سرمون اومد. الهی گور به گور شی ابراهیم که نه خیری موقع زنده بودنت بما رسوندی ونه حالا که این همه بدهی برای من جا گذاشتی تورو به اون خواهرت که این قدر دوسش داری
– اسم سوگند نیار! خواهرم عمرا راضی به همچین کاری می شد!
مادرم گفت: سوگل خانم من ! یه بار به خاطر خواهرت که شده به خاطر من کوتاه بیا! بابا این طلبکار گفته چک همشونو میخره در صورتی که این وصلت سر بگیره بعدم که پولم جور شد طلاقتو می گیرم.با اینکه تا حالا صد دفعه این بحث تکرار شده ولی نتیجه ای هم نداشته
ادامه دادم –از کجا معلوم طلاق بده؟
-میده به خدا میده تو شرطاش ذکر کرده.با هق هق گفتم: از کجا معلوم جور بشه؟
-جور می کنم شده میرم… میرم( صداش لرزید) خودمو .. دیگه بقیشو نتونست بگه
ادامه مطلب ...باورم نمیشه!! چرا اینجوری شد؟؟ چرا یدفعه همه چی بهم ریخت؟؟؟ چرا انقدر زود همه چی خراب شد؟؟
پدر من ازارش به یه مورچه هم نمیرسید چه برسه به یه ادم!! .... هنوزم نمیدونم رابطه ی پدر من که یه راننده تاکسی ساده بود با شاهین جهانبخش ، یه ادمه تیلیاردر چی میتونست باشه؟؟....
توی تمام این مدت منو مادرم به هر دری زدیم که سر و ته این قضیه رو بفهمیم ، نتیجه ای نگرفتیم....
دیگه واقعا نمیدونستم باید چی کار کنم!؟
من مادرم تنها و بیکس توی این شهر بزرگ....... انقدر بیکس بودیم که حتی یه فامیلم برای اینجور وقتا نداشتیم
با این که کوه درد بودم ولی برای دلگرمی مامانمم که شده بود خودمو کنترل میکردم ..... بغضی که تمام روزتوی گلوم جمع میشه...شبا توی تختخوابم میشکنه و راه تنفسمو باز میکنه...... دیگه هیچ راهی نمونده که نرفته باشیم جز یه راه ....... اونم گرفتن رضایته! اما اینم نمیشه ما که پولی نداریم ... حتی خونمونم اجارست اگرم بتونیم جور کنیم بازم یه مشکل وجود داره ...... این خانواده انقدر پول دارن که یه میلیارد براشون پول خورده!!! ...... وای خدا دارم دیوونه میشم
چقدر خستم .... از این همه پستی بلندی های زندگی که داره خوردم میکنه ... از این همه مشکلات که روی دوشم تلمبار شده تنها نور امیدم حرفه اقای سعیدی ( وکیل پدرم) بود ..... سعی کردم باز حرفشو به یاد بیارم" پسر دوم اقای جهانبخش فردا میرسن ایران .... اگه بتونین از ایشون رضایت بگیرید پدرتون ازاد میشه"تا اونجا که از وکیل پدرم شنیدم جهانبخش دو تا پسر داره .... پسر بزرگش به اسمه اشکانه که ظاهرا رابطه ی خوبی با پدرش نداشته .... حتی حاظر نشد برای مراسم ختمه پدرش به ایران بیاد..... ولی برعکس اون برادر کوچکترش یعنی اشوان فوق الهاده پدرشو دوست داشته ...... و وقتی خبر مرگ پدرشو میفهمه حسابی عصبانی میشه و این یعنی.... خوشا به حال ما ..... بدبخت بودیم بدبخت ترم شدیم .... حالا کلیاین اقا خواهش کنیم.اما بازم ارزششو داشت .... موضوع سر زندگی عزیز ترین کسمه ... یعنی پدرم با این که امکانش خیلی کمه اما بازم امیدوارم ...... بازم دلم به خدا گرمه
باید از
ادامه مطلب ...منبع نودهشتیا
خلاصه:
درباره ی یه دختر که از یه خانواده متوسطه ... دختری که بخاطر زندگی پدرش زندگی
خودشو تباه میکنه!!.... پدر سوگند قصه ما که یه راننده تاکسی سادست به جرم قتل محکوم به
اعدام میشه در این بین پسر مقتول شرطی میذاره که این خانواده به کلی متعجب میشن!! ..